سرخط خبرها

نصرالله قادری: سعید تشکری روی میدان مین ایستاده بود

  • کد خبر: ۱۵۰۷۱۶
  • ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۵
نصرالله قادری: سعید تشکری روی میدان مین ایستاده بود
نصرالله قادری، نویسنده و کارگردان تئاتر در مراسم نکوداشت زنده یاد تشکری گفت: سعید تشکری به عنوان یک نویسنده، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و رمان‌نویس روی میدان مین ایستاده بود.

به گزارش شهرآرانیوز، نصرالله قادری پنجشنبه، ۲۷ بهمن ماه، در آیین نکوداشت نویسنده فقید استاد سعید تشکری که در نگارخانه رضوان برگزار شد، اظهار کرد: قرار است راجع به یک غریب تنها حرف بزنم، سعید تشکری. نترسیم از مرگ مرک پایان کبوتر نیست.

وی بیان کرد: من و سعید تشکری نسبت خونی یا فامیلی با هم نداشتیم اما سعید از هر خویشی به من خویش‌تر بود. دو بیگانه همدرد از دو خویش ناهمدرد با هم خویشاوندتر هستند. سعید تشکری در زمینه‌های مختلفی کار کرده است. به عنوان یک نویسنده، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و رمان‌نویس روی میدان مین ایستاده بود.

قادری با بیان اینکه نوشتن در حیطه آثار مذهبی به ویژه آثار مذهبی شیعی بسیار کار دشواری است، عنوان کرد: در این دنیا امکان اینکه کاراکتر اصلی شما خطا کند، وجود ندارد چون معصوم است و کاراکتری که خطا نکند و دست به تمرد نزند، دیدنی نیست. سعید عمده قلم خود را چه در دنیای نمایشنامه و چه رمان وقف این کاراکترها کرده بود. شخصیت پردازی این کاراکترها در دنیای تئاتر غیر ممکن است، زیرا امکان تجسم عینی آن‌ها روی صحنه وجود ندارد و در دنیای رمان نمی‌توانند دچار خطا یا تمرد شود. مهم‌ترین عاملی که مخاطب را به خود جذب می‌کند، کششی است که باید در اثر وجود داشته باشد تا مخاطب آن را دنبال کند.

این نویسنده و کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: در دنیای ادبیات و هنر از دهه ۴۰ این جو وجود داشت که هر کسی وابسته به حزب خاصی نبود، هنرمند و نویسنده نبود، مخصوصا کسانی که در دنیای مذهب قلم می‌زدند به عنوان نوحه‌خوان و روضه‌خوان شناخته می‌شدند و نویسنده نبودند، بنابراین نویسنده باید با این جو مقابله می‌کرد.

وی افزود: نویسنده آنچنان که می‌نویسد زندگی می‌کند و آنچنان که زندگی می‌کند می‌نویسد، البته اگر آنچه را که خلق می‌کند هنر باشد. در دنیای هنر از دید ماتریالیست‌ها و مذهبیون نوعی الهام به هنرمند رخ می‌دهد و او در حالی قرار می‌گیرد که در آن حال به آنی می‌رسد و مقام آفرینش به او عطا می‌شود اما در دنیای صنعت کافی است که فرد قواعد و تکنیک‌ها را بداند و این کفایت می‌کند، در نتیجه هر سفارشی که به فرد داده شود می‌تواند بنویسد. نویسنده اگر بخواهد هنرمندانه بنویسد، هر زمان قصد کند امکانش نیست مگر اینکه آن مقام به او داده شود، بنابراین باید منتظر بماند تا آن اتفاق بیفتد و الهام صورت گیرد.

قادری با اشاره به اینکه سعید تشکری یک نقاب داشت، تصریح کرد: در خصوص این نقاب یک وجه منفی در ذهن ما وجود دارد یعنی این افراد چهره ساختگی دارند و چهره حقیقی خود را پشت آن چهره ساختگی پنهان می‌کنند تا بسته به وضعیت و موقعیت زمانه بتوانند زندگی کنند، در واقع آن‌ها زندگی نمی‌کنند، بلکه زنده هستند. نقابی که در ارتباط با سعید بیان می‌کنم موجب شده بود خودش را از خودش هم بپوشاند و براساس ضرورتی که او را احاطه کرده، از هر تنهایی تنهاتر بود و این به دلیل جو ایجاد شده، ناملایمت‌ها و روح شکننده‌ وی برخلاف تصویر بیرونی خندان و شاد وی بود. همه این موارد در کنار دید درونش ذره ذره او را می‌خورد و نابود می‌کرد اما می‌جنگید و هرگز حاضر نبود درد خود را با کسی قسمت کند.

این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: او هرگز با بخشی از نوشتن و در مشهد با تئاتر قهر نکرد، بلکه بعد از آن هم برای تئاتر نوشته است. سعید تشکری بدون نوشتن و قلم وجود ندارد، فقط زنده است و زندگی نمی‌کند. سعید مدام می‌نوشت تا چیزی که در درونش وجود دارد و نمی‌تواند به هیچ کس بگوید را بیان کند. غربت و تنهایی که در این شهر دیده بود به او آرامش می‌داد و این آرامش در نوشته‌های او سر به عصیان برداشته بود، بنابراین زمانی که نمی‌توانست به اشیا پناه می‌برد و واقعه را از طریق آن‌ها بیان می‌کرد.

وی بیان کرد: قدرت نویسندگی سعید تشکری که همیشه در جامعه آن را پنهان می‌کنیم به دلیل اندیشه مردسالارانه و پدرسالارانه‌ای ما است که حاضر نیستیم به این قسمت از اندیشه و توانایی قلم یک نویسنده بپردازیم و آن نقش زن در آثار تشکری است. در رمان‌ها و‌نمایش‌نامه‌های سعید تشکری اصلی‌ترین و اساسی‌ترین کاراکترها که نقش اصلی را دارند، زن هستند و مگر نویسنده می‌تواند این زن را به گونه‌ای ارائه دهد که مخاطب بپذیرد و دارای هشیاری زنانه نباشد. هر هنرمندی نیازمند هشیاری زنانه بوده که اولین گام آن مکر است. وقتی می‌خواهند زنان را سرکوب و تحقیر کنند می‌گویند زنان دارای مکر هستند و آن را از ساحت منفی نگاه می‌کنند نه مثبت.

قادری اضافه کرد: آنچه سعید تشکری به خوبی در آثارش بروز می‌دهد، نقش زنانگی که مادر است. آنچه در رمان و نمایش‌نامه‌های تشکری وجود دارد تصویری از مادرانگی است نه تحکم زندگی مردسالارانه یک مرد. این مکر است که موجب می‌شود به دلیل وضعیتی که در آن قرار گرفته خودش را از خودش پنهان کند. اگر جامعه نخواهد پذیرای آن چیزی که من نویسنده می‌نویسم باشد، به ناچار به هزار و یک جرم متهم می‌شوم. این ترفند و مکر سعید بود که ذیل آن نقاب رفت تا خودش را از خودش پنهان کند. پس سعید ناچار بود همزمان مادر خود و سعید خود باشد و همزمان دخترکی داشته باشد که برای مرگ پدری بگرید که اگر گریستن و اشک‌های مظلومانه او نبود شاید امروز گرد هم نمی‌آمدیم.

این نویسنده و کارگردان تئاتر گفت: من در مشهد دوست زیاد دارم اما بیشتر با سعید حرم رفتم، با سعید سقاخانه رفتم و با سعید زیارت‌نامه خواندم. با بسیاری از دوستان مشهدی بر پشت بام گریه کردیم اما با سعید در حرم برای تنهایی، غربت و نادیده گرفتنش گریه کردم، برای هزار زخمی که بر تن داشت، برای وقتی که نمی‌توانست صحبت کند. سعید نگران بود آثارش را بعد از او هم مصادره به مطلوب کنند. او می‌دانست کلمه می‌ماند چراکه در ابتدا کلمه بود و کلمه خدا بود و خدا کلمه بود. ماندگاری این کلمه در جسم یک ساحت و در روح نیز یک ساحت دارد، سعید در پی ماندگاری کلمه در جان یا اسم بود نه ماندگاری اسمش سعید تشکری.

وی با بیان اینکه سعید درباره  دین و مذهب بیشتر تامل کرده بود تا بخواهد آن را به عنوان یک میراث بپذیرد، عنوان کرد: سعید از شک به یقین رسیده بود و برای پرسش‌های خود پاسخ داشت اما کمتر به این نکته پرداخته شده، همان‌گونه که هرگز به مهم‌ترین نکته آثارش یعنی زن پرداخته نشده، به عصیان درون قلمش اشاره نشده، فقط به تنهایی جسمی او اشاره شده نه تنهایی جانش و نقابش.

قادری خاطرنشان کرد: سعید بی‌وفایی کرد و در اینجا سخت نارفیق بود و رفاقت نکرد، نه تنها با من و خانواده‌اش، بلکه با قلم. اگر زودتر به جسمش می‌رسید این اتفاق نمی‌افتاد. سعید توانسته بود بر هر غیر ممکنی پیروز شود و این غیر ممکن نبود و بی‌کس نبود، صاحب داشت اما هرگز این سلامت را از صاحبش نخواست و قلم را تنها گذاشت. یک نکته را باید از سعید تشکری بیاموزیم و اینکه سعید عاشق بود و این عشق به جسم نبود و در بازار خریداری نداشت. او عشق را به مفهوم عشق می‌فهمید. او عاشق کلمه بود و کاش به همان اندازه عاشق جان و جسم و روحش نیز بود. مرگ پایان کبوتر نیست، از مرگ نترسیم، سعید زنده است.

 


بیشتر بخوانید:

آیین نکوداشت استاد سعید تشکری در مشهد برگزار شد | خادم امام رضا (ع)


 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->